پل شالو ،قدیمی ترین، معروف ترین و بزرگ ترین پل بختیاری
پایگاه فرهنگی شهرستان اندیکا
پایگاه اطلاع رسانی اندیکا

 به دلیل اینکه در خاک بختیاری رودخانه های بسیاری جریان دارد ، پل های زیادی نیز بر روی این رودخانه ها ساخته شده است تا موجب سهولت در رفت و آمد مردم گردند. برخی از معروف ترین این پل ها با این اسامی شناخته می شوند: شالو ، خداآفرید ، اودو،  مرواری ، [پل های] دوپلان ، ارمند ، کره بست ، بهشت آباد ، بازفت ،[ پل های] سوسن ، هلایجان ، لالی ، دهنو ، اورگان ، ماری ، زنجیره ، سودجان ، چهراز ، باغملک ، میداوود ، رودزرد  و.... قدمت برخی از این پل ها مانند پل های سوسن ، شالو ، اودو ، زنجیره ، خدا آفرید ، مرواری ، دوپلان و...که هنوز بقایای پی و پایه های آنها وجود دارد به دوران اشکانی و ساسانی باز می گردد.

علاوه بر دهها پلی که بر روی رودخانه ها ساخته شده بود ، مردم از دهها «جره»و«گدار» نیز برای  عبور از رودخانه ها استفاده می کردند. گدار به نقاطی از رودخانه اطلاق می شود که به دلیل پهن و عریض شدن بستر رودخانه ، از عمق و خروش آن کاسته شده و عبور از آن آسان تر است. متناسب با توانایی ، مهارت و امکانات سازندگان پل ها ، نوع مصالح مورد استفاده و میزان استحکام پل ها متفاوت بوده است

وقتی حکومت ها وظیفه ساخت پل ها را برعهده می گرفتند ، از مصالح مرغوب و با کیفیتی مانند ، ساروج ، آجر ، سرب و آهن استفاده می کردند که به تبع این پل ها از استحکام بیشتری نیز برخوردار بودند. اما مردم عادی برای ساختن پل از چوب ، سنگ و طناب و ریسمانهای محکم استفاده می نمودند. پل های کوچک از چوب ، سنگ ، خاک و گاهی از آجر ساخته می شدند اما برای ساخت پل های بزرگ و طویل از چوب ، طناب و ریسمان و الیاف های محکمی استفاده می شد. به این ترتیب که تیرک های چوبی با الیاف های طبیعی به هم بافته می شدند و به پایه های دو طرف پل که از سنگ و چوب و آجر ساخته شده بود ، وصل می شدند. این پل ها اصطلاحاً « ترکه تن» نامیده می شدند. معمولاً نقاطی برای ساخت پل انتخاب می شدند که عرض رودخانه بسیار کم وجنس دیواره های دو طرف آب از سنگ باشد. به همین دلیل گاهی برای ساخت یک پل مجبور بودند در صخره های دو طرف رودخانه تغییرات زیادی ایجاد نمایند نمونه بارز آن پل « خدا آفرید» است.


یکی از ورودی های پل خدا آفرید


کی از قدیمی ترین ، بزرگ ترین و معروف ترین پل های بختیاری ، پل « شالو»  است .چون این پل در قلمرو طایفه شالو واقع بوده است ، صدها سال است که به این نام شناخته می شود. پل شالو و « گدار» معروف « بلوطک» نه تنها یکی از مهم ترین گذرگاههایی است که خوزستان را به فلات مرکزی ایران  وصل می کند بلکه  بخش مهمی از ایل بختیاری نیز از آن استفاده کرده و خود را به مناطق گرمسیری و سردسیری می رساند. این پل در طول تاریخ با اسامی مختلفی مانند: خره زاد ، خورزاد ، دزپارت ، دسفارت ، ایذج و شالو شناخته شده است.
پل و گدار شالو نفش مهمی در رونق جاده باستانی « دزپارت» ، « دسپارت» ، « دزفارت» یا « دسفارد» داشته است. این راه مهم در دوره ي ایلامی  ساکنان دو سوی رشته کوه را در سرزمین فعلی بختیاری به هم متصل می کرد. در دوره هخامنشي ، اصفهان را به خوزستان (شوشتر – ايذه – اصفهان) مرتبط می ساخت. شاید هم وجه تسمیه آن از « پارتها – اشکانیان» گرفته شده و پادشاه اشکانی از همین مسیر به حوزه حکمرانی «الیمایی ها » نفوذ کرده و آنها را مطیع خود ساخت یا بعد از سرکوب الیمایی ها از همین جاده  رهسپار فلات مرکزی ایران شدند و عبور سپاه پارت از این جاده سبب گردید که نام پارت بر آن اطلاق گردد. شاید هم وجود دژی که سربازان پارتی از آن محافظت می کردند موجب این نام گذاری شده باشد.
در دوره ساسانی ایذه یکی از شهرهای اهواز به شمار می رفت که در کنار شهرهای «سوسن» و « ایوه» از رونق و آبادانی بسیاری برخوردار بودند. در این دوره پل سازی در ایذه و سوسن رونق زیادی داشت و حداقل پنج پل در این دوره ساخته و یا بازسازی شده است. که بقایای آنها هنوز برجاست. یکی از پل های معروف و بزرگ این دوره پل «خورزاد» ،« خرزاد» یا « خره زاد» است. بنابر عقیده « قزوینی » و  « لسترنج » نام این پل از نام « خره زاد» مادر اردشیر بابکان گرفته شده که دارای یک طاق به ارتفاع صد و پنجاه ذراع از سطح آب بود و کار ساخت آن دو سال طول کشید.( ، قزوینی، 1373 ؛  لسترنج ، 1373 : 264)». اما « شوارتز »  و « لسترنج » احتمال می دهند که نام پل از «خرزاد بن باس» گرفته شده باشد که در زمان حجاج بن یوسف ثقفی سر به شورش گذاشت و قلعه « خورزاد» را که به نام وی در اطراف ايذه معروف شده بود، پايگاه عمليات خود قرار داد.(لسترنج ، 1373).
 اگر چه در خصوص محل دقیق آن اختلاف نظر است. اما با توصیفی که از مشخصات آن ارائه شده است ، بسیاری معتقد هستند که محل آن با پل شالو مطابقت دارد. در کتاب «سفرنامه ابودولف » که در سال 341ه.ق. به رشته تحریر درآمده است در ذکر بناهای خوزستان آمده است: « پل معروف خورزاد(خرزاد) نیز از بناهای او می باشد. این پل میان ایذج و رباط واقع است و یکی از شگفتیهای جهان است. پل مزبور بر روی رودخانه خشکی که فقط هنگام طغیان آب باران آب دارد ساخته شده در آن هنگام این رودخانه به دریای خروشانی مبدل می شود که پهنای آن بر روی زمین به یکهزار ذراع و عمق آن به یکصد و پنجاه ذراع و پهنای کف آن به ده زراع میرسد. ساختمان این پل از پایین تا کف زمین با سرب و آهن انجام شده و هر قدر بنا بالا می آید از عرض آن کاسته و دهانه اش تنگ تر می شود. در دو جانب پل در شکاف میان ساختمان و زمین کنار رودخانه تفاله آهن آمیخته به سرب گداخته ریخته شده. پنهای شکافی که بدین شکل پر شده در سطح زمین به چهل ذراع می رسد. در اینجا دهانه رودخانه یکصد و دوازده ذراع است آنگاه پل روی پایه ها مزبور بنا شده. در شکاف میان پایه های پل و دو پهلوی رودخانه و همچنین در کف زمین آب سرب مخلوط با تکه های مس ریخته شده است. این پل دارای یک تاق بسیار محکم است و از شگفتی های هنر معماری بشمار می رود( ابودولف ، 1354 : 94-93)»
اگر چه شاید در نظر خواننده امروزی چنین خطور نماید که با این اوصاف محل این پل احتمالاً می تواند در دره « هلایجان » یا تنگ « اتابکی» و یا در دهانه « تنگ کرد» باشد. اما تنها جایی که در کنار پایه های پل آن آثار فلز و سرب مشاهده شده است ، پل شالو بوده است. جالب آن که در قسمت شمال شرقی پل نیز معدن سرب قرار دارد. « راولینسون » ، « لایارد» ، «ژوستی » ، «شوارتز» و... تحقیقات زیادی در باره پل انجام دادند ولی هیچکدام نتوانستند محل دقیق پل را شناسایی نمایند تنها به حدس و گمان هایی بسنده کرده اند. لسترنج  معتقد است که پل مزبور میان اصفهان و ایذج در سمت شرقی ایذج و در امتداد جاده معروف اتابکان بود.زیرا کارگرانی که در ساخت و تعمیر پل بکارگرفته شدند از اهالی ایذج و اصفهان بودند. ( همان: 152-151).
 در دوران اسلامی به دلیل وقوع شورش ها و قیامهای بسیاری این پل تخریب گردید و کمی از اهمیت آن کاسته شد. به عنوان مثال در سال 295 هجری قمری «عبدالله بن ابراهيم مسمعی» در حوالی اصفهان عليه خليفه ی عباسی قيام کرد، حدود ده هزار کرد و غير کرد او را ياری دادند وی ساليان زيادی با عمال خليفه جنگيد و برای اينکه از پيشروی ارتش خليفه به فرماندهی «بدرالحمامی» از طريق جاده ايذه – اصفهان جلوگيری نمايد، پل معروف «خرزاد» در حوالی ايذه را تخريب کرد. ( ابن مسکویه «تجارب الامم» ،  :295  ؛ سفرنامه ابودلف با تعلیقات مینورسکی» ، 1354 : 93، 151 )».
در دوره آل بویه این پل تعمیر و بازسازی گردید. دلیل آن حمایت لرها و اهالی شهر ایذج از آل بویه و نقش کلیدی آنان در تشکیل و تاسیس سلسله آل بویه بود. آل بویه برای جبران خدمات لرها دست به کار بزرگی زدند و پل معروف ایذج را تعمیر و بازسازی کردند. در کتاب «سفر نامه ی ابودلف» آمده است: «پل مزبور (پل ايذج) به دست مسمعی خراب شد و زمانی به این حال باقی ماند و کسی توانایی ترمیم آن را نداشت. این وضع بخصوص هنگام زمستان و طغیان آب رود خانه موجب ناراحتی و زیان عابرین و مسافرین شده بود. گاهی هم بعضی از مردم بدانجا رفته با زحمت زیاد از سرب پایه های پل می دزدیدند.ساليان دراز اين وضع ادامه داشت تا آنکه ابو عبدالله محمد بن احمد القمی معروف به شيخ وزير آل بويه (حسن رکن الدوله) آنرا تعمير نمود. وی هنرمندان را گردآورد و برای ترمیم آن کوشش بسیار نمود. کارگران با زنبیل های مخصوصی که با طناب به قرقره آویزان می شد پایین می رفتند و چون به پایه های پل می رسیدند سرب و آهن گداخته را بر روی تکه های سنگ می ریختند. پس از چند سال کار توانستند تاق پل را بسازند و می گويند هزينه ساختمان مجدد اين پل بجز اجرت کارگران که بيشتر از دهات ايذج و اصفهان جلب شده بودند، 350000 دينار برايش تمام شد. این پل برای مردم دانا درس عبرتی بشمار می رفت.» ( ابودلف ،1354 : 93 ؛ قزوینی ،1373 :303،302)به استناد به نوشته ابودلف تنها مکانی که در اطراف ایذه دارای دره ای عمیقی بود که کارگران مجبور بودند با زنبیل و قرقره پایین بروند تا به پایه های پل برسند ، دره ای است که پل شالو بر آن ساخته شده بود و دره های هلایجان ، اتابکی ، کرد و غیره چنین خصلتی ندارند.
شواهد نشان می دهد که در دروه اتابکان لر بزرگ نیز این پل مورد استفاده قرار می گرفت. زیرا اتابکان به جاده و راه سازی بسیار اهمیت می دادند. ابن بطوطه که در قرن هشتم  چند روزی در ایذه توقف داشت و از طریق همین جاده به اصفهان مسافرت کرد ، از رونق این راه باستانی می گوید که به دستور اتابک در منازل مختلف ، کاروانسراهای ساخته شده بود که « مدرسه » نام داشتند و اسباب راحتی مسافران در آنها تامین وفراهم بود. وی در این باره مي نويسد :« در هر يك از منازل اين كوهستان زاويه اي است كه مدرسه مي نامند و مسافر كه به آنجا مي رسد غذاي او و علوفه مركبش را حاضر كنند و احتياجي به مطالبه دادخواست خود مسافر نيست .  . . و اين جمله از محل اوقاف اتابك تامين مي گردد.» (ابن بطوطه ، 1371 :241) به همین دلیل در این دوره  جاده دزپارت ، به راه « سلطانی » و « اتابکی » شهرت پیدا کرد.
به نظر می رسد با سقوط اتابکان لر بزرگ پل شالو نیز ویران گردید و هر ساله در فصل بهار بصورت « ترکه تن» با تیرک های چوبی و الیاف های طبیعی بازسازی می شد پل از دو ستون بلند و مستحكم تشکیل شده بود که دو طناب ضخيم و محكم  تیرکهای چوبی بافته شده را به ستون های پل وصل می كردند. در دو طرف پل معلق و لرزان حفاظ های چوبی نیز وجود داشت که از سقوط افراد و احشام جلوگیری می کرد. تا اینکه برادران « لینچ» با استفاده از سیم  های فلزی قطور و محکم پل شالو را بازسازی کردند. داستان از این قرار بود.با ورود انگليسی ها به مناطق جنوبی کشور و تسلط آنها بر سلسله قاجار ، علاقمند گردیدند تا از طريق خاک بختياری به بازارهای داخلی ايران دسترسی پيدا کنند. برای رسيدن به اين هدف مهم بسيار کوشيدند. اما خوانين بختیاری  نگران بودند که انگليسی ها از طريق اين جاده به منطقه بختياری نفوذ و آنها را  کنترل و برايشان ايجاد محدوديت ومزاحمت کنند. برای رفع اين نگرانی، در سال 1895 ميلادی « پريس » کنسول انگليس در اصفهان به بختياری اعزام گرديد تا ضمن مذاکره با خوانين به آنها اطمينان داده و آنها را از نگرانی خارج سازد.  وی ابتدا يکی دوبار بصورت خصوصی با اسفنديار خان و حاجی علی قلی خان ديدار و گفتگو کرد. بخصوص علی قلی خان از احداث جاده بسيار استقبال کرد.  پريس سپس با خوانين به مذاکره نشست  ، علی قلی خان سردار اسعد که نقش سخنگوی خوانين را ايفا می کرد علاقمندی خود را به ايجاد جاده کاروان رو  نشان داد.  « سرانجام قرار داد اعطای امتياز جاده شوشتر – اصفهان بوسيله کلنل پيکوت وابسته نظامی سفارت انگليس در تهران تنظيم و با موافقت مشيرالدوله وزير امور خارجه و اسفنديارخان سردار اسعد ، محمد حسين خان سپهدار و حاجی علی قلی خان در بيست و سوم آوريل 1897 به امضاء رسيد. امتياز اين جاده به برادران « لينچ » داده شد( اگرچه به ظاهر خوانين بختياری صاحب امتياز بودند) که صاحب شرکت  « کشتيرانی در دجله وفرات بغداد و بصره » بودند و بسيار تمايل داشتند که مجوز کشتيرانی در رودخانه کارون را اخذ نمايند و از طريق جاده بختياری مال التجاره ی خود را به اصفهان و فلات داخلی ايران حمل کنند.  قرارداد  احداث ، بهره برداری و نگهداری جاده در ده ماده  در تاريخ 21 ماه مه 1898 ميلادی بوسيله پريس کنسول انگليس در اصفهان تنظيم و تحرير گرديد و  نماينده شرکت لينچ و چارلز هاردينگ شارژ دافر سفارت انگليس در تهران آن را امضاء و به مهر اسفنديار خان سردار اسعد ، محمد حسين خان سپهدار و حاجی علی قلی خان ممهور گرديد. بر اساس اين قرارداد  تمام کارهای بازسازی جاده و ايجاد کاروان سرا و تاسيسات مورد نياز به برادران لينچ واگذار گرديد و خوانين بختياری نيز موظف شدند علاوه بر تامين کارگر ، تامين امنيت جاده را نيز بر عهده گيرند. و در پايان هرساله شش درصد از درآمد حاصله را به کمپانی لينچ بپردازند. بدنبال آن کار بازسازی جاده و احداث تاسيسات مورد نياز آن آغاز گرديد و در 14 دسامبر 1899  کار نصب پل معلق روی رودخانه کارون به پايان رسيد. و جاده مورد بهره برداری قرار گرفت (  گارثويت ، 1375 : 122 )
مسير جاده از شوشتر آغاز و با طی کردن گل گير ، مورد فل ، ايذه ، پل شالو ، دهدز ، مرواری ،گندمکار ، دوپلان و ناغان به اصفهان منتهی می شد. بنابر نوشته گارثويت « قرارداد بختياری – لينچ نقطه عطفی در روابط بريتانيا و عشاير جنوب غربی ايران بود .... بريتانيا موفق شد که نفوذ خود را به طور گسترده ای در مناطق بختياری و قبايل عرب تحت نفوذ شيخ محمره  توسعه و گسترش دهد.» ( گارثويت ، 1373: 188 )   در حقیقت قرارداد لینچ سبب گردید تا خوانین بختیاری بطور رسمی با انگلیسی ها رابطه برقرار کنند. در این دوره راه باستانی دزپارت با نامهای « لینچ » و « بختیاری » شناخته می شود.
در اوایل سال 1308 شمسی در جریان قیام علی مردان بختیاری برای پیشگیری از پیشروی قوای دولتی و غافلگیر شده رزمندگان ، پل شالو تخریب گردید. بعد از این گاهی با استفاده از کابل های فلزی محکم و قطور اتاقک های چتری نیز درست می کردند که با قرقره و با کمک پل بانان عابرین به آن سوی رودخانه هدایت می شدند. در بهمن سال 1331 شمسی نیز  با اشاره ژاندارم های مستقر در پادگان ایذه  که گمان می کردند ابوالقاسم خان بختیار صبحگاه از این پل عبور می کند با اسید و تیزآب سیم های فلزی پل را تخریب کردند تا هنگام عبور خان پل تخریب و خان و همراهانش به قعر دره سقوط کنند. اما آن روز به جای ابوالقاسم خان پنج روستایی بی نوا جان خود را از دست دادند.
در سال 1343 شمسی عملیات نصب پل فلزی آغاز گردید ودر سال 1346 کار آن به اتمام رسید. در آبان ماه سال 1383 با اتمام عملیات سد کارون 3 و پل های قوسی و آبگیری سد ، پل شالو به زیر آب رفت و از نگاه ها محو گردید و تنها خاطره های آن برای عشایر و عابرین برجای ماند و پل های دوگانه قوسی جایگزین پل قدیمی شدند.

پل شالو صدها سال در اختیار طایفه شالو بود و هر سال در فصل بهار قبل از شروع کوچ بهاره آن را بازسازی می کردند و با عبور دادن عشایر از پل و گدار درآمد خوبی نیز عایدشان می شد.بعدها کلانتر طایفه شالو به دلیل عواطف و وابستگی های فامیلی پل را به اشخاص دیگری واگذار کرد.نهایتاً پس از کشمکش های فراوان و دخالت طوایف دیگر ، دولت با دریافت مبلغ 30000تومان رسماً  امتیاز پل بانی ،نگهداری و دریافت عوارض را به کلانتر طایفه لجم اورک واگذار نمود.


نمایی از پل قدیم و پل های قوسی جدید


 

-نمایی از پل های قوسی جدید

آخرین لحظه هایی که پل شالو به زیر آب رفت

 

مبع: آزاد مردان


این صفحه را به اشتراک بگذارید

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: جمعه 22 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 261
بازدید دیروز : 487
بازدید هفته : 1571
بازدید ماه : 2876
بازدید کل : 84637
تعداد مطالب : 175
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 1